Results for punctual translation from English to Persian

punctual , dr . gramm .
دكتر گرم وقت شناس .

ho . him always punctual .
هو اون هميشه دقيقه .

the sun and the moon are made punctual.
آفتاب و ماه به حسابى مقرر در حركتند.

because we are very particular about punctual did you say gate 67 .
چون ما در وقت شناسي خيلي خاصيم گفتين گيت شماره 67 .

as a rule , im quite punctual i dont care how punctual you are .
راستش ، من آدم دقيقي هستم برام اهميتي نداره که چقدر دقيقي .

hello. thank you for your message. i hope you are healthy wherever you are. it is very good that you are german. i heard that germans are very punctual, so forgive me for being late in answering. i hope we come to my country and receive you here.
سلام بر شما.ممنون از پیامتان امیدوارم هر جا هستید تندرست و سلامت باشید.این خیلی خوبه که آلمانی هستید.شنوفتم آلمانی ها خیلی وقت شناس هستند پس من را ببخشید که دیر جواب گویتان هستم امیدوارم بیایید کشور من و پذیرای شما باشیم اینجا