Results for speck translation from English to Persian

speck .
خالدار کردن .

a tiny speck .
ذره کوشیک .

the speck what speck .
ذره کدوم ذره .

uhhuh , yeah , tiny speck .
آهان ، بله ، ذره کوچک .

im not holding the speck .
من که ذره را نگرفتم .

my speck not this time , guy .
بهم پس بده . این بار نه ، کوچولو .

just you and me in the speck .
من ، تو و این ذره .

and to them , we are the speck .
برای اون ما مثل ذره ایم .

if our world will stay tiny speck .
اگه دنیای ما توی یه ذره ای باشه که .

well , then the whoville is a speck .
خوب ، پس این ذره هوویله .

but there are people on this speck .
ولی باید بگم موجوداتی تو این ذره زندگی میکنن .

and i said the thing about the speck .
و من یه چیزایی راجع به ذره گفتم .

as if were on a speck floating to space .
انگار تو یه ژره که تو هوا معلقه قرار ژاریم .

apparently if that speck keeps moving around , .
ظاهرا ، اگر اون ذره اینور و اونور بره .

a speck of dust is enough to make them unusable.
يه ذره گرد و خاک کافيه تا بلااستفادشون کنه

burn that speck in a pot of boiling pees on that oil .
و اون ذره را توی . دیگ روغن جوشان بندازید .

i got to get this speck up to the top mountain nool asap .
من هرچه زودتر این گل را به . بالای کوه نول میرسونم .

morton , no matter how tight this speck and i get , .
مورتون ، هرچقدر هم من و این ذره با هم صمیمی بشیم ولی بدون .

while horton can clean about the speck that he found .
همونطور که هورتون داشت ، موضوع را به بچهها میگفت .

you , talking about the speck like the speck isnt even there .
حرف زدنه تو راجع به این ذره . انگار که اصلا وجود نداره زشته .