Results for spray translation from English to Persian

spray
name

spray .
آب پاش .

spray gun .
تلمبه سمپاش .

nasal spray
رایگان دیکشنری پزشکی آنلاین engilsh به فارسی

now! spray it!
حالا! به رگبار ببندین.‏

dental cold spray
اسپری روغن کاری دندانپزشکی

just a spray job .
يه خورده رنگ كاري .

i spray the battery .
من این را روی باطری می پاشم . ‏ .

say it , dont spray it .
گفتم بگو ، نگفتم كه بپاشش .

that explains the arterial spray .
اين اون پاشش خون را توصيف ميکنه .

all i had to do was spray them .
کار که من کردم سمپاشي اونا بود .

lts too damp for a good spray job , art .
آرت ، براي صافكاري موقع خوبي نيست رطوبت خيلي زياده .

hey , you guys . anybody got some bug spray .
کسي حشره کش همراه داره .

americans practicaiiy spray it on with a cropduster .
آمريکائيها عملا شيشه ادوکلن را . روي خودشون خالي ميکنن .

oh , you like when i spray you , mrs . skitzer .
شما خوشتون مياد ، وقتي به شما آب ميپاشم خانم اسکيتزر .

keep it up . ill spray you in the face , bitch .
ادامه بده ، اسپري ميزنم توي صورتت ، كثافت .

clone them , produce mass quantities and spray by air .
تکثيرش کنن ، در مقياس انبوه توليدش کنن و اسپري کنن را اون .

spray lysol in my shoe and wait for ross to kill you.
اسپري گندزدا بزن تو کفش من و صبر کن راس بياد بکشتت

put a gun to my head and spray my brains . thats good .
يه تفنگ گذاشته روي سرم و ديوارها را داره با مغزم رنگ ميزنه خوبه .

carla, do you spray the perfume on or fill your bathtub up
- كارلا ميتونم يه سئوال ازت بپرسم؟ ...تو يه شيشه عطرو پاشيدي رو خودت يا