Results for suffering translation from English to Persian

suffering
رنج

my suffering
اين رنجهايي كه تحمل مي كنم

such suffering .
عذاب زياد .

feed that suffering .
درد و رنج را تشديد ميکنه .

and you are suffering.
. و داري عذاب مي کشي

suffering is very personal
رنج بسیار شخصی است

full of pain and suffering .
با كوله باري از درد و رنج .

and suffering and despair . .
و رنج و نوميدي .

cause you suffering later.
بعدا موجب عذابت نشه

and suffering and despair are . .
و رنج و نوميدي اند .

you're suffering from fatigue.
. خستگي داره ازپا درت مياره

alleviates the suffering it creates .
اون زحمت ايجاد ميکنه .

her people are suffering , dying .
، مردمش دارند عذاب ميکشن دارند ميميرن .

"steppenwolf: genius of suffering".
"steppenwolf: genius of suffering".

hong is suffering from a high fever
هونگ داره از شدت تب میسوزه

and that both your suffering is pointless .
بيهوده رنج ميکشد .

and he's also suffering from diarrhea
و از اسهال رنج میبرد

i'm suffering from gallery fatigue.
من از کسالت در گالری ها نقاشی عذاب میکشم.

but my marriage has survived more suffering .
اما ازدواجم بيشتر از همه ي رنجهايي که هر رنجور جان به در برده .

i know what hardships your family is suffering
من میدونم که خانوادت چه زجری رو متحمل میشن