Results for travelling translation from English to Persian

the murderer may be travelling .
قاتل ممکنه با اونا باشه .

but was he travelling alone , .
اما آيا شوهرت لئوس .

no guard or travelling companion .
هيچ نگهبان يا مسافري .

i am lu yang , travelling scholar .
من لو يانگ يک محقق مسافر هستم .

its strange that youve been travelling .
پس گفتي ، ورزشهاي رزمي را از قبل ياد گرفتي .

arent you bored , travelling alone and all .
خسته نيستي ، تنها سفر ميکني .

as opposed to some gypsies or travelling mexicans , .
در مقابل تعدادي از خارجيها يا مسافران مکزيکي .

it is common that messenger gets died on travelling far.
اينکه يه نماينده تو راه طولاني سفر بميره عاديه

and the irony is , i was travelling to find myself .
مسخره اينجاست که من سفر ميکردم که خودم را پيدا کنم .

i just thought we should save our money for travelling .
من فقط فکر کردم بهتره پولهامون را واسه سفر ذخيره کنيم .

what about the merchant group that was travelling with him?
پس اون گروه تجاري که باهاش بودن چي؟

ju mong is travelling with yeon ta bal's merchant group.
جومانگ با گروه تجاري يون تا بال درحال سفره

* "the travelling naturalists" (1985) by clare lloyd.
* "the travelling naturalists" (1985) by clare lloyd.

it's a good thing i'm travelling with my doctor, then.
بهتره دنبال دكترم بيام

prince ju mong, who is travelling, is about to be killed by bandits.
قراره شاهزاده جومانگ که در حال سفره توسطه راهزانها کشته بشه

taking more than three steps at any time is considered travelling, and results in a turnover.
همچنین می‌توانند سه گام را بدون دریبل کردن در مدت حداکثر سه ثانیه بردارند.

the forward travelling light is shown in blue, and the backward propagating light is shown in red.
نور حرکت کننده به رنگ آبی نشان داده می‌شود و نور برگشتی به رنگ قرمز.

dubai, sydney, and melbourne were also reported as popular destinations for people travelling from wuhan.
دبی، سیدنی و ملبورن نیز به عنوان مقاصد محبوب مسافرانی که از ووهان سفر می‌کردند، گزارش شد.

and we revealed to musa, saying: go away with my servants travelling by night, surely you will be pursued.
ما به موسی وحی کردیم که شبانه بندگان (مؤمن بنی‌اسرائیل) مرا (از مصر) کوچ بده. شما حتماً تعقیب می‌شوید (و فرعون و فرعونیان برای دستگیری شما دنبالتان می‌کنند). [[«أَنْ»: حرف مشبّهةٌبالفعل و مخفّف از (أَنَّ) است (نگا: مؤمنون / 27) «أَسْرِ بِعِبادی»: در شب بندگانم را کوچ بده (نگا: إسراء / 1). «مُتَّبَعُونَ»: تعقیب شوندگان. دنبال شوندگان. مراد تعقیب بنی‌اسرائیل توسّط فرعون و فرعونیان است.]]

after two years in vietnam, he joined the french photo agency gamma, travelling the world for its news department for two years.
پس از کار در ویتنام او به آژانس گاما در فرانسه پیوست و ۲ سال در آنجا مشغول به کار بود.