Results for u call it ego i call it respect translation from English to Persian

some call it karma , i call it justice .
بعضيها اينو نتيجه اعمال ميگن . ولي من بهش ميگم عدالت .

call it off i cant .
اون چراغو خاموش کن من نميتونم .

she calls it 411 i call it gossip .
اون همه چيز را به 411 ميگه من ميگم که اين يک خبر چينه .

i call it the thing .
من بهش ميگم چيز .

i call it the nutcracker . .
بهش ميگم فندق شکن .

i call it being dumped .
من بهش ميگم مستعمل شدن .

call it .
بگو چيه شير يا خط .

i call it the golden circle.
و من آن را "دایره طلایی" می نامم.

i call it a performance , maybe .
شايدم واسه نمايش زنگ زدم .

call it in .
اين موضوع را فراخواني کن .

call it . no .
شير يا خط نه .

and call it god .
و اسمش را خدا بگذاريم .

call it in security .
عجله کنيد وضع اظطراريه .

and that's why i call it a transformational innovation.
و این دلیل آن است که من به آن یک ابداع دگرگون کننده می گویم.

i call it cruel and unusual . i made that coffee .
اون خيلي ظالمانه و نامعموله من چايي درست ميكنم .

but white fellas call it .
ولي مردم سفيدپوست بهش ميگن .

- somebody call it. - wait.
يكي خبرش رو بده- صبر كنيد-

but my point is that ... and i call it the "then what?"
منظورم اینست که -- و من به این می‌گم ' بعدش چی؟ '

so we call it a relational universe.
همه چیز اینجا مربوط به این شبکه است.

i call it a breakdown; my therapist calls it a spiritual awakening.
من بهش می گفتم "فروپاشی روانی"، روانشناسم می گوید "هشیاری روانی"