Results for when it is utilised to deal with ... translation from English to Persian

and this is what we have to deal with.
و این چیزی است که ما باید با آن دست و پنجه نرم کنیم.

to deal with the triads .
تا با سرعت معامله کنم .

how to deal with this feeling .
چطور با همچين احساسي کنار بيايم .

it is only by stopping the transmission that the world will be able to deal with it.
واین فقط توسط جلوگیری از سرایت بیماریست که جهان قادر خواهد بود با این موضوع برخورد نماید. واین فقط توسط جلوگیری از سرایت بیماریست که جهان قادر خواهد بود با این موضوع برخورد نماید.

and i knew i had to deal with it.
. بايد کاري ميکردم

when i was in the kgb , we knew how to deal with scum like you .
وقتي تو « كا گ ب » بودم ميدونستم . چطوري با آشغالي مثل تو رفتار كنم .

and he has to learn to deal with them .
و بايد ياد بگيره که چجوري باهاشون مقابله کنه .

all the stuff we got to deal with, man,
. همه اين چيزا رو ما اينجا داريم ، رفيق

all related personnel discuss how to deal with it
همه افراد مربوطه با هم در مورد اینکه چطور با این مسئله برخورد کنند صحبت میکنند

but youll have the guys to deal with the crowd .
يه سري آدم هم داريم كه سر مردم را گرم كنن .

i am unable to deal with this humiliation any longer.
من ديگه نمي تونم اي حقارت را تحمل کنم.

and you have the uranium mining that you have to deal with.
و شما استخراج اورانیوم را دارید که باید در نظر گرفت.

surely we suffice to deal with those who scoff at you,
بی‌چون ما (شرّ) مسخره‌کنندگان را از تو کفایت کردیم [:باز داشتیم].

long hours, constant stress, having to deal with death.
ساعتهاي كاري زياد ، استرس هميشگي ...دست و پنجه نرم كردن با مرگ

leave me (to deal) with him whom i created lonely,
به من واگذار کار انتقام آن کس را که من او را تنها آفریدم.

thats settled . well leave you to deal with the monster , gilderoy .
اين كار با تو . ميتوني خودت تنهايي با هيولا دست و پنجه نرم كني ، گيلدروي .

but how am i going to -- how am i going to deal with that hypothesis?
اما من چگونه می خواهم، چگونه می خوام با این فرض برخورد کنم؟