Results for wield translation from English to Persian

wield .
اداره‌کردن .

they will wield him.
اونها اذيتش ميكنند

you wield your sword .
شمشيرت را خوب بکار ميبري .

the power you wield now,
از قدرتتون خوب استفاده کنيد,

we now wield the paintbrush."
و اکنون این ما هستیم که قلم‌موی نقاشی رو به دست گرفتیم."

the situation will flow as they wield,
ممكنه كه اوضاع بدتربشه

go ahead and wield it all you want.
برو جلو و هرچيزي رو که ميخواي بدست بيار

you cannot wield it . none of us can .
نميتوني ازش استفاده کني . هيچ کدوم نميتونيم .

but only you have the power to wield it .
ولي تنها فقط تو اين قدرت را داري . تا اون را در اختيار داشته باشي .

different masters wield us. that's our fate.
ما براي دو ارباب مختلف کار مي کنيم , اين سرنوشت ماست,

the man who can wield the power of this sword .
کسي که از نيروي اين شمشير استفاده ميکنه .

if you wield it, you get locked up for a year.
اگر به كارت ادامه بدي به يكسال حبس محكوك ميشي

and her troops wield more power than government troops.
و سربازانش از افراد دولت قوي ترند

unable to wield this weapon effectively with present stats.
قادر به استفاده از این سلاح به طور موثر با امار فعلی

to be sure no man would ever again wield this power , .
و برا ياطمينان از اينكه ديگه هيچ بشري به اين قدرت دست پيدا نكند .

every villager able to wield a sword has been sent to the armoury .
هر کسي که ميتونه شمشير به دست بگيره . به قسمت نگهداري سلاحها فرستاده شده .

even if they are martial arts experts who can fly and wield swords freely,
اونها حتي اگه استاد هنرهاي رزمي هم باشند و بتونند خيلي خوب ازشمشير استفاده بکنند

but through me , it would wield a power too great and terrible to imagine .
اما از طريق من ، اراد دهشتناکي . بر تمام دنيا اعمال خواهد کرد .

may it not be that if you were to wield authority you would cause corruption in the land and ill-treat your blood relations?
آيا اگر به حكومت رسيديد، مى‌خواهيد در زمين فساد كنيد و پيوند خويشاونديتان را ببريد؟