Results for parasite translation from French to Persian

parasite !
متجاوز

le parasite ..
انگل...

le parasite ?
اون انگل؟

- un parasite ?
انگل چي؟

- pauvre parasite.
-اي انگل .

c'est un parasite.
. اون يه اَنگلِ

ce minable ce parasite.
بازنده لعنتي

les éosinophiles, un parasite.
نوعي از گلبول‌هاي سفيد خون و نابود کننده موجودات زنده‌ي انگلي و نيز عاملي مهم در برطرف کردن واکنش‌هاي حساسيتي

bouge ton cul de parasite.
زود باش اون کون گشادتُ بذار تو ماشين

je travaillais, et ce parasite...
هی، من داشتم کارمو انجام میدادم تا یهو اون حشره...

donc infection, parasite, cancer...
عفونت ، انگل يا سرطان

- il n'a pas de parasite.
نمونه مدفوع براي انگلها منفي بود

mathis est un... simple parasite.
ولي "مَتيس" يه انگل به تمام معناست.

autant qu'un parasite intestinal.
به اندازه ي انگل هاي روده اي ! دلم واست تنگ ميشه

une seringue directement dans le parasite.
يه تزريق مستقيماً به انگل

- le traitement va énerver le parasite.
مي گيريم

- le parasite était peut-être localisé.
...ديدت تار شده يا کلا ديدت رو از دست از دست ندادم تو ديدم رو ازم گرفتي

- une sorte de parasite extraterrestre ou bigfoot.
...اون فکر ميکنه که

ne lui donne rien! c'est un parasite!
حق با اونه ، اون يه انگله!

- megarhyssa macrurus. - guêpe parasite, intéressant.
آره، يه مارمولک سميه که تو آمريکاي شمالي زندگي ميکنه