Results for strand translation from Norwegian to Persian

strand
ساحل دریا

strand med skyrefleksname
name

men vi kastet ham opp på en øde strand, og han var syk.
(به هر حال ما او را رهایی بخشیدیم و) او را در یک سرزمین خشک خالی از گیاه افکندیم در حالی که بیمار بود!

hvis ikke herrens godhet hadde nådd ham, ville han vært kastet opp på en øde strand, og vært en bebreidet.
اگر رحمت و لطفی از سوی پروردگارش او را در نیافته بود، یقیناً نکوهش شده به صحرایی بی آب و گیاه افکنده می شد.