Results for آموز translation from Persian to English

خود آموز .
self taught .

بره دست آموز .
cosset .

حيوان دست آموز .
cade .

، تو ، دانش آموز جديد .
you , the new boy , .

اون دانش آموز خوبيه .
shes a good student .

خود آموز کونگفو 20 سنتي .
the 20cent kung fu manual .

اينها آيات كتاب حكمت آموز است
these are verses of the wise book,

اون يک ميمون دست آموز داره .
she has a pet monkey .

حالا دانش آموز ، به معلم ياد ميده .
now the student teaches the teacher .

دانش آموز سال ششم الايزا نومن بود .
was sixth grader eliza naumann .

. سعيد يه سرباز آموز ديده اس ، کيت
sayid's a trained soldier, kate.

امروز ما يک . دانش آموز جديد داريم .
today we have a new pupil .

البته گزارش شده است که چند دانش آموز .
there are reports several students .

داده های مقایسه (n = 5000 دانش آموز)
comparison data (n = 5,000 students)

اگه دانش آموز هاي منو اذيت کني . مرگ مياد سراغ خودت .
lt will be for you if you harass my students .

آياکاوا سوماکو سعي خواهم کرد دانش آموز خوبي باشم .
ayakawa sumako . ill try to be a good student .

او بهترین دانش آموز شهر در میان هم دوره ای‌هایش بود.
he was the best student from the town in his year.

به دانش آموز من توپيدي و طوري رفتار کردي که انگار .
we ran into my favorite student , and you act as if he .

خودت رو با سیستم دیگه تطبیق بده و دانش آموز بشو."
fit into this other system and try to become a student."

!بعلاوه این سگ دست آموز، هدیه کشور چین برای پادشاه است
besides, this is a gift pet from china for the king!