Results for handling translation from Swedish to Persian

och, handling!
و، حرکت!

offensiv handling.
حرکت تهاجمي!

handling - konsekvens.
کنش، واکنش

dags för lite handling.
وقت يکم اکشنه

en handling, ett hopp.
وقتيِ که ذهنت رو برگردوندي و چاقو رو به خودت زدي يه کار...

någon id-handling?
کارت شناسايي؟

bered er för handling.
برو جلوي ورودي وايسا

- de drar till handling. - ja.
و اونا ميان وسط ماجرا- آره-

dags att skrida till handling.
خوبه

en modig... förnuftig handling.
... کاملا شحاعانه کارهاي عاقلانه براي انجام دادن

- handling är viktigare än ord.
-رفتارهاي صحبت کردن رساتر از کلمات هستند

- jag behöver handling, handling.
-درک مي کنم . -من عمل لازم دارم .

varje handling har en mothandling.
هر عملي عکس العملي داره به همون مقدار و در جهت مخالف پس ، يعني اگر مرگ داره کاري ميکنه ما هم ميتونيم

- kan jag få se id-handling?
می‌شه کارت شناسایی‌تون رو ببینم؟

- det är en grov kriminell handling.
يه مقدار خيلي زياد و غير قانوني هم بوده يه مقدار بودش اره يه مقدار بود

-handling säger mer än ord. jaså?
چيزي هست؟

little bra polis, bad cop handling?
پليس خوب، پليس بد انجام بديم؟

vem har utfört denna fruktansvärda handling?
کي اين کار فجيع رو کرده ؟

mellan tanke och handling kommer frestelse.
بين فکر و عمل پاي وسوسه مياد.

"ansvaret för sina egna handlingar. "
و در بيشتر موقعيت ها مسئوليت را بعهده مي گيرد