Usted buscó: patient (Inglés - Persa)

patient
بیمار سرپایی

patient .
از روي بردباري .

be patient .
صبور باش . ‏ .

in-patient
بیمار سرپایی

patient confidentiality.
نسبت به مريضام رو نقض بکنم

so , patient is .
پس بيمار .

a terminal patient .
مريض لاعلاج .

be patient , brother .
صبور باش ، برادر .

but i'm... patient.
. ولي من .... آدم صبوري هستم

be patient unto your lord.
براى پروردگارت صابر باش.

an old patient , actually .
يکي از بيمار هاي قديميم .

so i've been patient.
منم خيلي منتظر موندم

and be patient unto thy lord.
براى پروردگارت صابر باش.

he's just another patient.
اونم فقط يه مريض مثل مريضهاي ديگه است

one more patient denied treatment
و يا بيماراني رو ببينم كه به دليل... ...نداشتنه بيمه درست و حسابي

dr dorian, present your patient.
دکتردورين , مريضتون رو معرفي كنيد

doctor patient confidential, right?
دکتر محرم راز مريضه ، درسته ؟

dave debronkart: meet e-patient dave
دیوید دِبرونکارت: ملاقات با بیمار الکترونیکی دیو

thank you . hows our patient doing .
مرسي حال بيمار ما چطوره .

dear one , always patient , never mean .
عزيز ، هميشه صبور ، و هرگز بد جنس نبودي .