Usted buscó: that's why i say you say about yourself (Inglés - Persa)

that why i ask you , .
واسه همين ازت پرسيدم .

what you say about pomona .
درباره پومانا چي گفتي .

and he's not responsible for what i say about memes.
و اون مسئول آنچه که من در مورد "مم" میگم نیست.

didn't you say you live by yourself?
شما نگفتيد که تنها زندگي مي کنيد؟

the reason why i didn't say about the suspicion of spy,
چون در باره شکي که به جاسوسي کردم چيزي نگفتم

so that's why i study cyborg anthropology.
خوب اين دليل من براي آموختن رشته انسان شناسي ماشینی بود.

and i think that's why i achieved longevity.
و من فکر میکنم برای همین هست که الان احساس میکنم عمرم طولانی شده

no matter what i say about what happened,
، موضوع اين نيست که من چي دارم بگم ، يا اينکه چکار بايد مي کردم

and that’s why i said, "thank you for being here."
همان موقع بود که گفتم «از حضور شما ممنونم»

thats why i married you .
واسه چي با تو ازدواج کردم .

mmm . thats why i love you .
ـ به خاطر همينه که دوست دارم ـ خوب بود .

did i say you i love you , man .
رفيق ، من گفتم دوست دارم .

i say you can always find something .
من ميگم هميشه . ميتوني يک چيزي پيدا کني .

thats why i asked you here , pete .
پيتي ، به همين دليله که خواستم بياي اينجا .

thats why i want you to learn to read .
اين دليلي هست که من ميخوام تو با خوندن ياد بگيري .

may i say , you have a young girls body .
ممکنه يک چيزي بگم شما هيکل يک دختر جوونو داريد .

because i dont believe you are who you say you are .
چون من باور ندارم که تو اوني هستي که ميگي .

thats why i do this .
براي همين اين کار را ميکنم .

did you say you're lady han?
گفتید که بانو هن شما هستید؟

so thats why i pee up .
پس به همین دلیله که من را به بالا شاش میکنم .