Usted buscó: operating hours (Inglés - Persa)

hours
ساعت

operating .
دماي عملياتي .

operating fees
کارمزد عملیاتی

12 hours.
دوازده ساعت

operating system
سیستم‌عامل

office hours .
ساعات اداري .

10 hours . 10 .
10 10 .

add operating system name
افزودن نام & سیستم عامل‌

when did it stop operating?
اینجا از کی تعطیل شده؟

pardus (operating system)
پاردوس

this is now operating energy.
حالا این انرژی باز است.

add operating system & version
افزودن & نسخۀ سیستم عامل‌

operating, if not completely autonomously,
که بصورت اگه نگيم کاملا خودگردان

we were operating around the clock .
عين ساعت کار ميکرديم .

and standard operating procedures were followed .
و روش هاي عمليات استانداردي دنبال شد .

:b.airport operating authority figures.
:b.airport figures.

merely following their standard operating procedures , .
صرفا از روش هاي عمليات استاندارشون پيروي کردند .

==speeds==different bearing types have different operating speed limits.
انواع مختلف یاتاقان‌ها، محدودیت‌های سرعت عملکردی متفاوتی دارند.

1 hour
۱ ساعت