Usted buscó: زیرزمین (Persa - Inglés)

زیرزمین
underground

زیرزمین خالی
empty cellar

تو زیرزمین بگیریم .
in an underground storage area .

ولی ما باید به زیرزمین بریم .
but we have to get down to the cellar .

اوه ، ببین ، زیرزمین امنترین جاست .
oh , look , the cellars the safest place .

و رفتیم زیرزمین وقفسه رو باز کردم.
and we went down to the basement. and i opened up this cupboard.

مطمئنی اون بن رو توی زیرزمین گذاشته؟
are you sure he's got ben in his basement?

من گفتم: "بریم زیرزمین یک نگاه بندازیم."
and i said, "let's go and look in the basement."

تو زیرزمین خونش یک آزمایشگاه برای تولید الکل درست کرده بود .
he has installed a wine production laboratory in his cellar .

دوستان من در مخفیگاه زیرزمین بهم گفتند که شما سوابقی دارین .
my friends in the underground tell me that you have quite a record .

یکی این که چگونه در زیرزمین علم " خودمختاری " را پیاده کنیم؟
one is, how do you do science autonomy underground?

در صورت اعلام هشدار، رفتن به زیرزمین یا اتاق‌همکف یک ساختمان‌مقاوم شانس زنده ماندن را بسیار افزایش‌می‌دهد.
when a warning is issued, going to a basement or an interior first-floor room of a sturdy building greatly increases chances of survival.

طبق گفته‌های سیندی، گردن او با زنجیر به یکی از ستون‌های زیرزمین بسته شده بود و رابرت در حال چرت زدن بر روی کاناپه بود.
she mentioned that, after he chained her by the neck to a post in the house's basement, hansen took a nap on a nearby couch.

افرادی معمولا در پشت درهای بسته یا زیرزمین خدمات سخت افزاری ارائه می دهند، اما آنها نیاز به برنامه های نرم افزاری جدید دارند.
they're normally backroom or basement hardware service providers, but they need to be elevated to software strategists.

خوب همه اینها پروژه‌های خوبی هستند، ولی آنها واقعا یک نکته اساسي را فراموش کرده‌اند که درباره برگهای روی درختها نیست. بلكه در مورد سیستم‌های زیرزمین است.
now all of these are fine projects, but they really have missed an essential point, which is it's not about the leaves above, it's about the systems below.

زمانی که ساختمان تخریب شد، این زن 24 ساله در نمازخانه ای واقع در زیرزمین محبوس شد و تنها با تنفس از طریق یک لوله و خوردن بیسکوییتهای داخل کیف همکار کشته شده ی خود به مدت 416 ساعت دوام آورد.
as the building collapsed, the 24-year-old was trapped in a mosque inside the basement and survived 416 hours there by breathing through a pipe and scavenging for biscuits in the rucksacks of dead colleagues.

در اوقات بارانی، آب باران بر روی بام جمع و سپس در زیرزمین ذخیره می‌گردد، و در لوله کشیِ کف، آبیاری و تندیس آبی در لابی استفاده می‌شود.
rain collected on the roof is stored in a tank in the basement for use in the cooling system, to irrigate plants and for the water sculpture in the main lobby.

جریان اینطور بود که زمانی که به مادرم می گفتم که میرم با بچه ها بازی کنم، در واقع در محله، خانه به خانه می رفتم و از همسایه ها چوب لباسی می گرفتم. که در زیرزمین بذارم و بفروشمشون.
because, when i told her i was going out to play with the kids, i was going door to door in the neighborhood to collect coat hangers to put in the basement to sell.

مراقبت های بهداشتی اولیه ارزان نیست. همانطور که در زیرزمین بورگین با دولتهای خزدار و خنثی می شود تا از تخلیه مایع محافظت کند ، از همه سلولهای سیتم در برابر ریکا و خطرات موجود در آن محافظت می کند. پس آنها همانطور که در سکوت هزاره آمده است ، این بخشی از خصوصیات ذاتی ، نفس ، تنفس و ذکاوت عالی است. انسانیت ترسو ما به عنوان احتیاط برای مراقبت از این مهم است که چرا ما باید در برابر شرایط اضطراری با ارگمی عمل کنیم. این کاملاً واضح است که چرا ما باید به نام ac به دست آوریم
primury health care is not cheap. it ix mot a burgain basement way for goverments to faulfill thrir dury te protect all citcems from riaka and dangers to heath. thir, then. in part of cur commun humumiry, as expresed in the millennium daclarution, these are cur shured trait of compasiom, inpiration, anpiration, and great ingenmity. our cowamon humanity giver as reasum to care it ir why we must act with argemiy in the face of an emergency. it is alue why we have sa mach to gain, in the name of ac