Vous avez cherché: i think spontaneity is a positive attribute (Anglais - Perse)

i think it is a baby . .
فكر كنم هنوز بچه هست .

i think there is a way.
فكر كنم اونموقع بشه كاري كرد

and i think this is a problem.
و به نظر من این یک مشکل است.

this, i think, is a huge change.
این مورد به نظر من تغییری بزرگ است

i think destiny is a more appropriate term .
فکر ميکنم سرنوشت واژه . مناسب تري باشه .

this is a positive sample.
این یک نمونه مثبت است.

i think what we have is a pickle problem.
من فکر میکنم مشکل ما مشکل خیار شوره - تقلب کاری‌ست!

i think this is a good opportunity to make things sure
من فکر میکنم این فرصت خوبیه که بتونم از دستش راحت بشم

and i think making it physical is a good way to do that.
و من فکر میکنم آن را فیزیکی کرده و راه خوبی است برای انجام آن

i think the thing i miss most is a simple summer breeze .
يه نسيم ساده تابستونه .

and i should say, i think this is a rather modest prediction.
باید بگویم که باید بگویم که این پیش‌بینی فروتنانه ای است.

so this is really, really nice, and i think this is a great tool.
این واقعا زیباست. و به عقیده ی من این یک ابزار فوق العاده است.

i think that's probably right, although this is a controversial issue.
من فکر میکنم این درست باشه، اگر چه قابل بحثه. من فکر میکنم این درست باشه، اگر چه قابل بحثه.

and i think the theater is a place where we truly enhance life with light.
و من فکرمی کنم که تالار سخنرانی محلی است که حقیقتا" ما ارتقاء می دهیم زندگیمان را با نور

i think that that is a darwinian -- there's a darwinian purpose to this.
فکر می کنم که داروینی است - یعنی یک هدف داروینی در این موضوع است.

a patronus is a positive force . for the wizard who conjures one .
پاتروناس يک نيروي مثبته براي جادوگري که اون را اجرا ميکنه .

online life. so that is a vision, i think, that is possible.
زندگی آنلاین. فکر می کنم این یک دیدگاه عملی باشد.

a false negative in the first week, maybe, but a positive is a positive.
اگه توي هفته اول جواب منفي باشه ، شايد شانس اشتباه وجود داشته باشه . ولي مثبت ، نه

i think the key idea is that language is a way of negotiating relationships, and human relationships fall into a number of types.
من فکر می کنم نکته کلیدی این است که زبان روشی برای چانه زنی در روابط است، و روابط انسان به چند نوع دسته بندی می شود.

now i'm not telling you this story because i think archie cochrane is a dude, although archie cochrane is a dude.
این داستان را به این خاطر تعریف نکردم که بگویم "آرچی کاکرین" مرد بزرگیست، هرچند "آرچی" واقعا مرد بزرگسیت!