Hai cercato la traduzione di part i da Inglese a Persiano

some part i dont like .
يه قسمتي که ازش خوشم نمياد .

thats the part i like .
اون قسمتيه که دوست دارم .

the one with the two parts part i
قضيه دو قسمتي - قسمت اول

here you are , the last part i expected .
اينجايي آخرين اتاقي که فکرشو ميکردم .

i hate this part .
از اين قسمت متنفرم .

i think well part .
بنظرم بايد از هم جدا شيم .

god , i hate this part .
خدايا ، از اين قسمتش متنفرم .

and this is the part, it's the part i just love.
و این اون قسمتیه که من خیلی دوستش دارم.

i like that tackling part .
از اين قسمتش خوشم اومد .

except for the ass part. i actually have a great ass.
بغير از قسمت کونش من تقريبا کون گنده اي داشتم

and i hope you all take part.
و امیدوارم همۀ شما در این امر مشارکت داشته باشید.

i have i rememberthis part vividly
و من دهنم پر از ... اين تيکه ش رو قشنگ يادمه

i didnt teach him that part .
اينارو من بهش ياد ندادم .

yeah , yeah . i already heard this part .
آره ، قبلا اين قسمت را شنيده بودم .

in other parts , i am known as the beggar .
به عبارتي ، من را به عنوان يک گدا ميشناسند .

. . . ''i got the part! i'm gonna be joey tribbiani's ass! ''
من نقش رو گرفتم!!، من قراره !!نقش کون جويي تريبياني رو بازي کنم

in: "chinese clay figures, part i: prolegomena on the history of defence armour".
" in: "chinese clay figures, part i: prolegomena on the history of defence armor".

say: "o people, act as best you can on your part, i am acting too. you will come to know in time
باز بگو: ای قوم، شما را آنچه میسّر است (و در خور جهل و گمراهی شماست) عمل کنید، من هم (آنچه روا دانم) عمل می‌کنم و به زودی معلوم شما گردد.

he said, ‘this is where you and i shall part. i will inform you about the interpretation of that over which you could not maintain patience.
(خضر) گفت: اینک وقت جدائی من و تو است. من تو را از حکمت و راز کارهائی که در برابر آنها نتوانستی‌شکیبائی کنی آگاه می‌سازم. [[«فِرَاقُ»: جدائی. از یکدیگر جدا شدن و دور گشتن. «تَأْوِیلِ»: تبیین و توجیه. بیان حکمت و راز کار.]]

"but as for my part (i believe) that he is allah, my lord and none shall i associate as partner with my lord.
اما من [مى‌گويم:] اوست خدا، پروردگار من، و هيچ كس را با پروردگارم شريك نمى‌سازم.