Hai cercato la traduzione di the implication da Inglese a Persiano

well what is the implication of that?
خوب این قضیه چه پیامدی داره؟

i resent the implication that i wouldnt . lexie , .
ميخوايد خلاف واقع بنويسم لكسي .

work out the implications.
روی مفاهیم کار کنید.

the implication is that the carrying capacity of the bering sea is much lower now than it has been in the past.
دریای بـِرینگ دریایی است در بخش شمالی اقیانوس آرام.شبه جزیره آلاسکا و جزایر آلوتی این دریا را از خلیج آلاسکا جدا کرده‌اند.

the implication of that is that the wave function has to go to zero, it has to vanish when the helium atoms touch each other.
نتيجه ى اين اينه كه اثر موجى كوانتومى بايد به صفر برسه، اين اثر وقتى اتم ها با هم برخورد مى كنند محو ميشه.

what are the implications and having organs available?
چه اشاره هایی به حفظ جان مردم و اهدای اعضای بدن وجود دارد ؟ چه اشاره هایی به حفظ جان مردم و اهدای اعضای بدن وجود دارد ؟

you need also state ownership, in order to build and roll out infrastructures the implication of that model is a hindrance for economic growth, rather than a facilitator of economic growth.
منظور ساخت و حفظ خیلی سریع زیر بناها ، شما نیاز به مالکیت دولتی ، بخصوص مالکیت زمین دارید. منظور ساخت و حفظ خیلی سریع زیر بناها ، شما نیاز به مالکیت دولتی ، بخصوص مالکیت زمین دارید. مفهوم این مدل این است که دموکراسی مانعی برای رشد اقتصادی است ، مفهوم این مدل این است که دموکراسی مانعی برای رشد اقتصادی است ، به جای اینکه تسهیل کننده رشد اقتصادی باشد.

and we don't know yet what the implications will be of understanding it.
و ما هنوز نمیدونیم، فهمیدن اونها چه معنی و مفهومی داره.

it's considering the implications of what this generation has to say to the rest of us.
این تفکر درباره مفاهیمی است که این نسل چه چیزی برای گفتن به بقیه ما دارند.

a cladistic analysis suggests that ricinulei and trigonotarbida are sister groups, and the implications of this for arachnid phylogeny are discussed
تجزیه و تحلیل کلاسیک نشان می دهد که ricinulei و trigonotarbida گروه های خواهر هستند، و پیامدهای این برای فیلوژنی عنکبوتی مورد بحث قرار گرفته است.

and as you think of the implications of that, here's a brief history of the universe.
اگر به مفهوم این قضیه فکر کنید، این یک خلاصه از تاریخ جهان است.

but the implications of being able to control seizures or epilepsy with light instead of drugs, and being able to target those specifically is a first step.
ولی کابرد مفاهیم و اینکه قادر باشیم صرع و تشنج را با نور بجای استفاده از دارو کنترل کنیم، و بتونیم آنها را مستقیما و بطور اختصاصی هدف قرار بدهیم مرحله اول کاره.

and what we’ve been working out is the implications, really, of the idea that the universe is made up of relations.
و چیزی که ما به دست آوردیم، نتایج این ایده بود که دنیا از ارتباط ها و نسبت ها ساخته شده است.

additionally, the strength of the association was heightened in the presence of an active h. pylori infection. the implications of these findings advocate for the utility of caga serostatus as a potential biomarker for screening gpl
علاوه بر این، قدرت ارتباط در حضور عفونت فعال هلیکوباکتر پیلوری افزایش یافت. پیامدهای این یافته ها از سودمندی caga serostatus به عنوان یک نشانگر زیستی بالقوه برای غربالگری gpl حمایت می کند

as such, their interest lies in both the ways in which infrastructures shape each other and enable certain practices. conceptualising pedestrian infrastructures beyond materialities serves to highlight a set of subtler processes which attune us to the multiple ways in which everyday walking practices are both materially and socially co-produced. i will now consider some of the implications of this thinking for understanding everyday urban walking by focusing first on notions of walkability followed by pedestrian wayfinding and the routines and habits emerging from these practices.
در مرکز چنین کارهایی، بازجویی از ماهیت «نامرئی» و «بدیهی گرفته شده» (گراهام و ماروین، 2001) از «مواد» شهرها نهفته است. نمونه هایی از کارهایی که چنین رویکردی را اتخاذ می کنند، شامل مطالعات مربوط به شهرنشینی آب است (swyngedouw, 2004). افسون زیرساخت در ساخت جاده (هاروی و ناکس، 2012)؛ زیرساخت های دوچرخه سواری (لاتام و وود، 2015)؛ و سیاست زیرساخت (لارکین، 2013؛ مک فارلین و رادرفورد، 2008). cass e