プロの翻訳者、企業、ウェブページから自由に利用できる翻訳レポジトリまで。
翻訳の追加
dilemma
ذوالحدین
最終更新: 2012-02-02 使用頻度: 1 品質: 参照: Wikipedia
dat is een dilemma.
. وضعيت بغرنجيه
最終更新: 2016-10-28 使用頻度: 1 品質: 参照: Wikipedia
dus ik heb een dilemma.
پس یک مشکل حل نشدنی دارم
dat is nou net haar dilemma.
.اونها فقط معماي غيرقابل حل اون هست
dus je begrijpt mijn dilemma!
پس وضعيت دشوار منو درک ميکني؟
het is het dilemma van onze tijd
اين معماي غير قابل حل زمان ماست
als je het over een dilemma hebt...
منظورم يه جاي امن و امانه.
ik kan helpen met je... dilemma.
ميتونم توي اين وضع دشوار... کمکت کنم.
- dat is het dilemma in deze zaak.
اين معماي آينده اين پروندست.
- zit je met een metafysisch dilemma?
يه مسئله بغرنج متافيزيکي هست؟ آره؟
ik zal mijn dilemma met jou delen.
بذار یه مشکلی رو باهات در میون بذارم
wat een dilemma. laat bart de film zien.
بابا تو بايد بزاري بارت اون فيلمو ببينه من هيچوقت اينجوري نديده بودمش
casey heeft dat dilemma dus opgelost.
بديهيه که "کيسي" قادر به حل اين مسئله ي پيچيده شده.
最終更新: 2016-10-28 使用頻度: 1 品質: 参照: Wikipedia警告:見えない HTML フォーマットが含まれています
ik vind het anders wel een dilemma, sid.
خوب اين کاملا وضعيت خطرناکيه که تو ، توش افتادي سيد - کاتن
maar de moeder staat voor 'n dilemma.
اما مادر آنها با مشكل غامصي مواجه است
het is een dilemma waarvoor u zich gesteld ziet
...اين معماي غير قابل حلي است که به شما بستگي دارد
je huidige dilemma verergert voor het zich oplost.
این وضعیت بدی که دارین قبل از اینکه بهتر بشه بدتر میشه
- als je klikt. - ja. wat 'n dilemma.
اگه راز دوستات رو فاش کني چي خب
het enige probleem is het morele dilemma, waardoor...
آره, ميشه. تنها مشکلش اينه که اين کار ... باعث وخيم تر شدن معضل اخلاقي ميشه که خود اونم
elke dochter van eva wordt geconfronteerd met hetzelfde dilemma.
تمامي دختران حوا با چنين وضع دشواري روبرو ميشن.