検索ワード: connecting (英語 - ペルシャ語)

connecting
_قطع

connecting .
وصل شد .

connecting rod
شاتون

connecting to:
در حال اتصال به:

connecting tanner .
اتصال به تَنر .

connecting to %1
اتصال به% 1

connecting to camera...
در حال اتصال به دوربین...

connecting to the phone
اتصال به تلفن

connecting to remote host...
در حال اتصال به میزبان راه‌دور...

connect bond . connecting 007 .
”وصل کن به ”باند . ارتباط با 007 .

connecting the sea to the land.
مرتبط کننده دريا و خشکي

i'm not connecting to them.
من اصلا با اونها ارتباطی برقرار نمیکنم.

error connecting to server %1
خطای اتصال به کارساز% 1

connecting flights can be a problem.
تعویض پرواز ممکن است دشوار باشد.

connecting to server %1, please wait...
در حال اتصال به کارساز% 1 ، لطفاً ، منتظر بمانید...

and so people try to solve it by connecting.
و بنابراین افراد سعی میکنن با در ارتباط بودن اون رو حل کنند.

thats the tour from china , connecting to orlando .
اون تور از چين ، به اورلاندو ختم ميشه .

error while connecting to server responsible for %1
خطا هنگام اتصال به کارساز پاسخگوی% 1

he built the canal connecting the north and south,
او مجرا را ساخت و شمال و جنوب رو به هم متصل ساخت

a line is drawn connecting the data values for each spoke.
خط رسم‌شده مقادیر داده را برای هر پره به یکدیگر متصل می‌کند.