검색어: apparently (영어 - 페르시아어)

apparently .
ظاهرا .

apparently not .
ظاهرا نميشناختم .

yeah , apparently .
بله ، ظاهرا .

apparently it can.
ظاهرا شدنی ست.

apparently , it is .
واضحه که شدنيه .

apparently its unsafe .
ظاهرا اين خونه ناامنه .

apparently they do . yeah .
ظاهرا اين كار را كردن آره .

apparently , i�m not .
ظاهرا من نيستم .

and apparently much better .
حتي بهتر از .

apparently , hes been working .
ظاهرا اون سالها در خفا .

apparently not as long as you .
معلومه که زودتر از تو نبوده .

and apparently, we never will.
و ظاهرا هيچوقت هم نمي فهميم

is that even possible? apparently.
مگه ممکنه؟

and apparently not without consequences.
و ظاهرا هم بدون پيامد نيست

apparently , he did something brave .
ظاهرا ، كارهاي شجاعانه اي انجام داده .

a mr bingley , apparently . kitty .
ظاهرا يک شخصي به نام آقاي بينگلي .

oh , shit . alex is a pimp , apparently .
اوه ، لعنتي ظاهرا ، آلکس يک جاکشه .

apparently im looking at a ghost .
قاتل شريداد در يک درگيري کشته شد ظاهرا دارم به يک روح نگاه ميکنم .

apparently , her mother was an itako .
ظاهرأ مادرشايتاکو بوده .

apparently , i need this . ill be right .
ظاهرا اينو لازم دارم زود برمي .