검색어: controlling (영어 - 페르시아어)

shes controlling the jet .
اون جتو داره کنترل ميکنه .

he wasnt controlling them at all .
اون اصلا بر انها نظارت نداشته .

robertson wasnt controlling them from here .
ربرتسون اونها را از اينجا نظارت نميکرده .

do you have problems controlling your bladder?
مشکلی در کنترل مثانه دارید؟

ill kill her when i see her controlling the body .
خودم ميکشمشو جسدش را ميسوزونم .

that was capable of controlling all its forces; .
هيچ‌چيز را نمي‌توانستند تکان بدهند .

certainly we cant afford to buy a controlling interest .
ما توانايي اين‌و نداريم که اين همه سهام‌و بخريم .

i have no interest in controlling neil's, either.
هيچ علاقه اي هم به کنترل برنامه هاي نيل ندارم

on abortion and controlling sex in egypt · global voices
سقط جنین و کنترل سکس در مصر

hae mo su's spirit is still controlling his majesty.
روح هائه موسو هنوز روي عاليجناب كنترل داره

they're controlling who nervous system cells partner up with.
اینها پروتیین هستند که چیزهایی مثل تحرکات کانال یونی دارند کنترل میکنند .

the person controlling the buyeo market is a man called do chi.
اسم مردي كه كنترل بازار بويو رو در دست داره دو چي است

ddos, cloud computing, managing access controlling, portioning, migration.
ddos، محاسبات ابری، مدیریت دسترسی کنترل، portioning، migration.

the social brain is controlling when the babies are taking their statistics.
مغز اجتماعی در حال کنترل است وقتی نوزادان در حال گرفتن آمارشان هستند.

and they're controlling basically everything that the nervous system has to do.
واونها اساسا هرچیزی را که سیستم اعصاب مجبوره انجام بده را کنترل میکنند. واونها اساسا هرچیزی را که سیستم اعصاب مجبوره انجام بده را کنترل میکنند.

this interactivity enables consumers to participate in the persuasion process by controlling advertising messages
این تعامل، مشتریان را قادر می‌سازد تا با کنترل پیغام‌های تبلیغاتی در فرآیند متقاعد سازی شرکت کنند .

note that the simula standard allows for certain restrictions on the controlling variablein a for loop.
توجه داشته باشید که استاندارد سیمولا محدودیت های خاصی بر متغیر کنترل کننده در حلقه for اجازه می دهد.

or is it crap? is it autocratic, controlling, restrictive and untrusting and unfulfilling?
یا مزخرف است. مستبدانه، کنترل‌کننده، محدود کننده، بی‌اعتماد و ناخشنود کننده هست؟

are we going to spend another ten years controlling ? china, i offer no comments.
آیا بعد از آن ده سال دیگر هم نیاز داریم که مشکل آلودگی هوا را رفع کنیم؟ چین، من دیگر حرفی ندارم!

a computer keyboard distinguishes each physical key from every other and reports all key presses to the controlling software.
صفحه کلید کامپیوتر هر کلید فیزیکی را از هر کلید دیگر متمایز و تمام فشار کلیدی به نرم‌افزار کنترل گزارش می کند .