검색어: neglected (영어 - 페르시아어)

even i neglected you
حتي نديد گرفتمتون

how could you have neglected us
بانو چرا وقتي يه همچين گروه تجاري

we neglected to anticipate an ambush.
ما در پيشبيني دام غفلت کرديم

a neglected house gets an unhappy look .
خانه اي که مورد بي توجهي قرار بگيره منظره غم انگيزي پيدا ميکنه .

it is one of the neglected tropical diseases.
این بیماری یکی از بیماری‌های مورد غفلت مناطق استوایی است.

and when full-term she-camels are neglected
و آن گاه که شتران ده ماهه آبستن را (که نزد عرب بسیار عزیز است) به کلی رها کنند.

lf you hadnt neglected me l have a family .
اگربه من بي اعتنايي نكرده بودي اين اتفاق نميافتاد .

youll just go home and be bored and neglected , .
تو ميري خونه و دوباره خسته ميشي .

i neglected to see through jang bogo's strategy.
من درباره نقشه يونگ بوگ حماقت کردم

i neglected him cos he was a jerk and i'm just
من از اون غفلت کردم چونکه اون يه احمق بود منم همينطور

and when the pregnant she-camels shall be neglected;
و آن گاه که شتران ده ماهه آبستن را (که نزد عرب بسیار عزیز است) به کلی رها کنند.

look at that . oh , dear . a little sad , neglected maybe .
نگاهش كن ، اوه عزيزم كمي غمگينه ، ممكنه تركش كرده باشن .

do not consider anything equal to god lest you will become despised and neglected.
(ای انسان!) با یزدان، خدای دیگری قرار مده (و معبود خود مدان و به فریاد مخوان) که نکوهیده و زبون شوی. [[«فَتَقْعُدَ»: که زمینگیر و حقیر شوی و بر خاک مذلّت نشینی و دستگیر و یاوری برای خود نبینی (نگا: آل‌عمران / 160). فعل (تَقْعُدَ) را به معنی (تَصِیرَ) ذکر کرده‌اند. «مَخْذُولاً»: زبون. خوار. به خود رها شده و بی‌کمک و یاری مانده.]]

do not associate with allah any other god, lest you sit down despised, neglected.
(ای انسان!) با یزدان، خدای دیگری قرار مده (و معبود خود مدان و به فریاد مخوان) که نکوهیده و زبون شوی. [[«فَتَقْعُدَ»: که زمینگیر و حقیر شوی و بر خاک مذلّت نشینی و دستگیر و یاوری برای خود نبینی (نگا: آل‌عمران / 160). فعل (تَقْعُدَ) را به معنی (تَصِیرَ) ذکر کرده‌اند. «مَخْذُولاً»: زبون. خوار. به خود رها شده و بی‌کمک و یاری مانده.]]

and that soft power has been much neglected and much misunderstood, and yet it's tremendously important.
قدرت نرم بسیار نادیده گرفته شده و بسیار اشتباه گرفته شد است. این فوق العاده مهم است.