Je was op zoek naar: anticipating (Engels - Perzisch)

for they were not anticipating any reckoning.
آنان بودند كه به [روز] حساب اميد نداشتند؛

a storm blew in that no one was anticipating.
طوفانی که هیچ کس انتظارش را نداشت در آنجا وزید

if youre good at anticipating the human mind , .
اگه تو حدس زدن فکر آدما خوب و قوي کار کني .

it was my fault for not anticipating their escape.
اين تقصير منه که پيشبيني فرار اونا رو نکردم

anticipating and avoiding the pitfalls that can sink a startup
پیش بینی و اجتناب از دام هایی که می تواند یک استارت آپ را غرق کند

anticipating war, there also people who have started to flee the country.
بعضي ها که جنگ روپيش بيني کردن از کشور فرار کردن

some of this was because of genuine demand, but much was from web start-up companies anticipating business that would never happen.
کارهایی که بعضاً به نوع‌آوری‌هایی شایسته بود ولی بیشتر این کارها به خاطر درخواست‌هایی از سوی شرکت‌های اینترنتی بود.

one day, as the brave approached the island, anticipating a meeting with his beloved, he saw, to his horror, a great white bear attacking her.
وایت بیر لیک شهری در شهرستان رمزی ایالت مینه‌سوتا در کشور ایالات متحده آمریکا است که جمعیت آن در سرشماری سال ۲۰۱۰ میلادی، ۲۳۷۹۷ نفر بوده‌است.

so he left it, fearful and anticipating [apprehension]. he said, "my lord, save me from the wrongdoing people."
آنگاه [موسی‌] از آنجا ترسان و نگران بیرون شد و گفت پروردگارا مرا از قوم ستمکار نجات بده‌

and he became inside the city fearful and anticipating [exposure], when suddenly the one who sought his help the previous day cried out to him [once again]. moses said to him, "indeed, you are an evident, [persistent] deviator."
او در شهر، ترسان و نگران [از تعقيب، آن شب را] صبح كرد. ناگهان [ديد] همان كسى كه ديروز از وى استمداد كرده بود باز هم به فرياد از وى مدد مى‌خواهد. موسى به او گفت: به راستى كه تو آشكارا [ماجراجو و] گمراهى