Je was op zoek naar: courage (Engels - Perzisch)

courage
شجاعت

courage .
جرات .

take courage .
شجاع و قوي بودن .

give him courage .
به او شهامت بده .

courage , merry .
شجاع باش ، مري .

its courage , right .
اين جسارت .

men . your courage , man .
افراد خودتون را براي حمله نشون بديد .

the courage and ability .
شجاعت و توانايي عطا کن .

courage , my boy . courage .
پسر شجاع من .

but they lost their courage
اما روحيه خودشون رو از دست دادند

i dont know about courage .
شهامت برام نامفهومه .

courage woouh , thats true .
رشادت . وواه ، درسته .

i don't have your courage.
. من شهامت تو رو ندارم

and the courage of our hearts .
و در قلبها مون احساس شجاعت ميكنيم .

but i'll remember his courage,
. ولي شجاعتش رو بخاطر مي سپارم

for pure nerve and outstanding courage .
براي شهامت فوق العاده و جسارت بي اندازه .

your enemy trusting in your courage"
اعتمادی که به شجاعت خودتان دارید، دست کم نگیرید

a little liquid courage , mr . dent .
يه مقدار مشروب ميخوريد ، آقاي دنت .

a physician will be here, too take courage
یک پزشک هم به اینجا خواهد آمد، شجاع باشید

do you have such courage to risk your life?
تو چنين شجاعتي رو داري که زندگي ات رو به خطر بندازي؟