Je was op zoek naar: enjoy a cup of tee (Engels - Perzisch)

a cup of coffee.
بريزمش تو قهوت

have a cup of tea?
يه چايي بخوري؟

like a cup of coffee .
برای اینکه متوجه جذب اون فنجان قهوه در روز باشیم .

right , a cup of tea .
خب . يک فنجون قهوه .

a cup of my own blood .
اين خون يک نينجاست .

but he gave me a cup of tea.
ویک فنجان چایی به من داد.

gentlemen . ld like a cup of tea .
آقايون . من يک فنجون چاي ميخوام .

all i wants a cup of tea now .
يه كم چايي ميخوام .

can i buy you a cup of coffee?
مي تونم يه قهوه مهمونت كنم ؟

i ambushed you with a cup of coffee .
من با يك فنجون قهوه بهت شبيخون زدم .

a cup of tea a cup of tea , uhhuh .
یه چایی یه چایی آها .

and had stopped to get a cup of coffee .
و ايستاده بود تا يک فنجان قهوه بگيره .

you dont have a cup of warm water , do you .
يه ليوان آب گرم ندارين .

can i have a cup of tea or something first .
ميتونم يک چاي بخورم قبل اينکه شروع کنيم .

buy you a cup of coffee before you drive home .
قبل از اينکه برگردين واستون يک قهوه سفارش بدم .

a cup of coffee . how much is coffee 10 cents .
يه فنجون قهوه . چقدر قهوه ده سنت .

a thousand books cannot equal a cup of your tea .
نميتونند با يک فنجان چاي تو برابري کنند .

i sent you a cup of my blood did you get my blood jimmy .
برات يک فنجون از خونم را فرستادم به دستت رسيد جيمي .