Je was op zoek naar: i kept baby you do cunt (Engels - Perzisch)

i kept waiting , you know .
من منتظر ميموندم ، ميدوني .

whenever i kept you in my heart,
هر وقت فکر تو تو قلبم باشه,

i kept thinking , .
داشتم فكر ميكردم كه .

i kept finding myself staring at you.
همش بهت خيره مي شدم

sorry i kept calling you steve, man.
. منو ببخش که هنوز تو رو استيو صدا مي کنم ، مرد

but i kept dreaming.
اما من به رؤیاپردازی ادامه دادم.

baby , you were married .
بيبي ، تو ازدواج کرده بودي .

i kept shaking my head .
منم همش سرم را تکون ميدادم .

and i kept making comics.
کمیک استریپ را هم ادامه دادم.

i mean it , baby . you were the only person in that play .
منظورم اينه عزيزم تو تنها بازيگر اون نمايش بودي .

a baby you said he dont have long .
براي يک بچه . تو که گفتي اون خيلي دوام نمياره .

you have baby , you need semyons dna .
، تو بچه را داري . حالا « دي ان اي »سايمون را لازم داري .

and i kept thinking, why do people continue to go there?
و من فکر ميکردم چرا اونها بايد همچين جايي برند؟

"baby, you must be from palestfine."
"عزیزم تو باید از palestfine باشی‌"

i kept my job thanks to cl�lia .
کلليا باعث شد من شغلم را نگه دارم .

and i kept thinking about this 70 percent.
داشتم مدام به اون کاهش 70 درصدی فکر می کردم.

- hey, baby. - you gotta be kidding.
سلام خوشگله چطوري؟

didnt really think why i kept gettin away .
واقعا فكر نكردي كه چرا من فرار كردم .

and i kept on staring at it until it disappeared.
و من همینطور بهش خیره شدم تا اینکه محو شد.

i was hungry , i was cold , but i kept going .
گشنه بودم ، سردم بود ، اما به حرکت ادامه دادم .