Je was op zoek naar: identifying and prioritizing the process list (Engels - Perzisch)

to slow the process,
براي کند کردن ميزان رشد

and electrolytic reduction reverses the process .
و الکتروليز دوباره نقره را احيا ميکنه .

spilling bowel and bladder in the process .
دل و روده هاشون ميريزه زمين .

how does the process work?
این مراحل چطور است؟

in the process of killing,
اما من مي دونم كه

and in the process, people had different purposes,
و در همين حين، هر يك از ما اهداف خودمون رو داشتيم

and that's the process that i call task allocation.
و این فرایندی است که من آنرا تخصیص فعالیت در کلونی می نامم.

that is the process of creating .
این فرآیند خلق کردن است .

show only process list of local host
بار حس‌گر

in the process, i found out that
و در طي كارها، موضوع رو فهميدم

design was just a part of the process.
طراحی فقط یک قسمتی از کل فرآیند بوده.

charged sir jo with treason in the process
جناب جو را در آن فرآیند به خیانت متهم کرد

i am in the process of gathering information .
بهتره يک سري شواهد محکم براي اتهامت داشته باشي .

for me, it was really about the process.
برای من در واقع روند کار مهم بود.

the process for the %1 protocol died unexpectedly.
فرآیند برای قرارداد% 1 یک دفعه تمام شد.

and in the process, we started recreating how the plastics industry makes plastics.
و در این فرآیند، ما شروع به خلق دوباره پلاستیک در صنعت پلاستیک کردیم. و در این فرآیند، ما شروع به خلق دوباره پلاستیک در صنعت پلاستیک کردیم.

and that's the process we took -- let me show you how the engine works.
و این فرایندی است که ما طی کردیم،

are you saying your fellow defendants took part in the process .
آيا ميگي که بقيه متهمان هم تو اين عمليات دست داشتن .

but the process that leads to the spoken words eludes us .
اما روندي كه منجر به صحبت كلامت ميشه را از ما اجتناب ميكنه .

*surgical treatment is the fastest way to complete the process.
ممکن است خونریزی شدید باشدو به ناپایداری همودینامیک بینجامد.