Je was op zoek naar: inside out (Engels - Perzisch)

inside out .
تا همه را حفظ شم .

inside .
اعضاي داخلي .

come inside
بیا داخل

go inside .
تو برو .

go inside!
!برو داخل

shes beautiful , inside and out .
اون خيلي زيباست . هم ظاهرش و هم باطنش .

staying inside .
کناري اقامت کردن .

"inside relativity".
"inside relativity".

tell anybody whos inside to come out .
به هر کسي داخله بگو بيان بيرون .

get inside , inside .
برو داخل ، داخل .

and the graves are turned inside out,
و آن زمان که قبرها زیر و رو گردد (و مردگان خارج شوند)،

get inside get inside .
بدو ، بنىبدو .

inside , quickly , quickly .
بريم داخل ، زود ، زود .

it's perfume coming from the inside out.
بوی عطر آن از داخل به خارج صاتع می شود.

liang ji 98: you are beautiful, inside out.
لیانگ جی 98: زیبایی تو درونیست.

if i could blow a terrorist inside out like you .
اگه من ميتونستم مثل تو يک تروريست بترکونم .

you can't set foot inside. get out of here now!
شما نمي تونيد وارد بشيد همين حالا از اينجا برويد

mostly just wanna take a shower from the inside out.
،من فقط مي خوام تمام وجودم رو پاک کنم -

and get the man inside there out . heres your tools .
و مردي که داخلش هست را بيار بيرون اينهم ابزارهات .

i'll go inside them and take all methods out of them.
من به میان آنها میروم وهمه روش ها را از میان آنها یاد میگیرم