Je was op zoek naar: let's not push it (Engels - Perzisch)

push it out!
بيرون بياريد

let's not talk about breastfeeding.
اجازه بدید راجع به شیردادن حرفی نزنیم.

bg: let's not tell you employer.
بذار به رئیست نگیم

do not push me
من را هل نده

he's going to push it forward!
بالاخره مي خواد كاري انجام بده

do not push put it to the right .
همديگر را هل نديد بزارش سمت راست .

now , push it in , .
حالا به سمت داخل فشار بده .

and if you push it,
و اگه ادامه بدي

- what's gonna happen? - just push it.
چه اتفاقي مي افته ؟ فقط فشارش بده

- what's gonna happen? - just push it!
چه اتفاقي مي افته ؟ فشارش بده

i'll just push it forward.
من دارم كارها رو پيش مي برم

can we push it an hour yeah .
ميتونيم يک ساعت عقب بندازيمش . بله .

and push it . im rolling it .
و فشار بده دارم ميچرخونم .

i gotta push it ive done it .
من ميخوام بزنمش انجامش دادم .

dont push it . nothings selling here .
اصرار نکن . اينجا هيچي فروش نميره .

but i just want to push it forward.
ولي فقط مي خوام اوضاع رو پيش ببريم

follow your commanders and push it forward
از فرماندهانتون اطاعت كنيدو كارها رو همون طور كه بايد باشه انجام بديد

push it and it becomes house shaped.
هلش بدهید و آن به شکل خانه در می آید.

the purpose wasn't to push it out of the way.
هدف براه آوردنش بزور نبود.

as long as we push it, we'll never be free.
تا وقتي که اون دکمه رو بزنيم هرگز آزاد نميشيم