Je was op zoek naar: loyalty (Engels - Perzisch)

have the loyalty.
به من وفادار باش

loyalty, my foot.
صداقت, بنداز دور,

but unquestioning loyalty...
ولي در مورد وفاداري كوركورانه

loyalty? we don't?
- صداقت? - ما صداقت نداريم?

taehaksa and your loyalty
تي هاكسا و وفاداريت رو فراموش كن

loyalty is a virtue.
وفاداري يه جيز مقدسيه

i gave you my loyalty , .
من به تو وفادار بودم ، .

and my loyalty to shilla.
و وفاداريم به شيلا بود

isn't loyalty the sincerity!
آيا وفاداري نبايد از صميم قلب باشه؟

and loyalty to the han throne .
و وفاداري به سلطنت هان اعتقاد داشت .

and loyalty and responsibility . to who .
و وفاداری و مسولیت پذیری . نسبت به چه کسی .

it's symbol of my loyalty.
اين نشان وفاداريه منه

he will understand my loyalty for him
او وفاداري من رو درك ميكنه

and show our loyalty to the emperor.
و وفاداریمان را به شهر سلطنتی نشان میدهیم

i only have loyalty towards you, lord.
من فقط ميخوام وفاداريم به شما رو نشون بدم

i'll serve you with my loyalty.
من با وفاداري تمام در خدمت شما خواهم بود

his royal highness understands your loyalty.
عاليجناب به وفاداري شما پي بردند.

is your loyalty with the han or buyeo?!
اين وفاداري تو به بويه يو است يا به هان؟

i thought you said loyalty, not courage!
فكر كردم گفتي وفاداري نه رشادت

spoil me with loyalty i can finance myself
من را با وفاداری خراب می کنم می توانم خودم را تامین کنم