Je was op zoek naar: memorize (Engels - Perzisch)

memorize .
از بر کردن .

memorize them all
همشون رو دوباره بگو

memorize the information .
اطلاعاتو به خاطر بسپار .

i can't memorize them
من نمیتوانم آنها را به خاطر بسپارم

just memorize everything first
برای شروع کار، همه چیز رو به خاطر بسپار

he promised to memorize it...
...او قول داده بود آن را یاد میگیرد

look at this map . memorize it .
به اين نقشه نگاه کن . به خاطر بسپار .

now, i need you to memorize that card.
حالا ميخوام که به خاطرت بسپري

- memorize it in detail. - yes, sir.
- و تمام جزئيات رو به خواطر بسپار- بله، قربان

i always memorize regulations and books,
من همیشه قوانین و کتاب ها را حفظ میکنم

did you really memorize the whoel book?
تو واقعا کل کتاب را حفظ کردی؟

from now on, memorize as soon as you hear me
از همین الان، اونهایی رو که از من شنیدی، خیلی سریع باید به ذهنت بسپاری

i will show you . i memorize all his recipe .
من همه ي دستوراي خوراكش را حفظ كردم .

how could he memorize all that? throw him out
چطور میتواند این همه را حفظ کند؟او را بیندازید بیرون

hey, let's form groups and memorize them together
هی، بیایید گروه گروه شویم و آنها را با هم حفظ کنیم

id memorize the licence number , you write it down .
من به خاطر ميسپرمش ، تو يادداشتش کن .

and you can memorize together by listening to how we answer
و تو میتونی جوابهایی رو که ما میدهیم بشنوی و بخاطر بسپاری

i gotta memorize all this theres four pages of this shit .
بايد همش را حفظ كنم همه اين 4 صفحه را .

a martial artist would memorize these to harm a person
یک رزمی کار این نقاط رو به ذهن میسپارد تا به شخص آسیب برساند

i made him memorize it in the future as a message to her .
من حرفي که اون به مادرم زد را حفظ کردم .