Je was op zoek naar: point detector (Engels - Perzisch)

point
نقطه

detector .
آشکارگر .

dew point
نقطه شبنم

good point.
نكته جالبيه

smoke detector
آشکارساز دود

binary point .
مميز .

point (typography)
پوینت

sentence boundary detector
گویند‌ه‌ای که اخطار را ٠ی‌گوید‌‌. گویندۀ » پیش‌فرض « ، بالاترین گویندۀ فهرست‌شده بر روی تب گوینده‌ها ٠ی‌باشد‌.

its a chemical detector .
اين يك ردياب شيمياييه .

it's the "what" detector.
آن يابنده "چيستي" است.

wait, you think a radiation detector's
فکر ميکني يه پرتونگار

*smoke detector*ultracentrifuge, separates mixtures of substances.
* اولتراسانتریفیوژ, separates mixtures of substances.

if you go through a metal detector, you'll probably die.
اگه از یک فلز یاب رد بشی احتمالا می میری

it's a nanomaterial, two nanomaterials, a detector and an imager.
این نَنومتریال یک آشکار ساز و تصویر ساز است. این نَنومتریال یک آشکار ساز و تصویر ساز است.

the virgo is a gravitational wave detector in italy, which started operating in 2007.
تداخل سنج ویرگو نام یک آشکارساز امواج گرانشی واقع در ایتالیا می باشد.

click this button to edit the sentence boundary detector (sbd) configuration or add additional sbd filters.
& بار کردن‌... ‌

i'm saving you some brain activity, because you don't need to use your hair detector cells.
می‎خواهم یک مقداری از فعالیت مغزیتان را کم کنم چون شما احتیاجی ندارید از سلول های شناسایی مویتان استفاده کنید.

vibratory transducers can be complemented with other physical process detectors.
مبدل های ارتعاشی را می توان با سایر اشکارسازهای فرایند فیزیکی تکمیل کرد.