Je was op zoek naar: relational benefits (Engels - Perzisch)

relational .
عملگر رابطه‌اي .

accident benefits
حقوق سانحه

death benefits .
از مردنش عبرت گرفتم .

cisco - relational database
cisco - دادگان رابطه‌ایstencils

i hope he had health benefits .
اميدوارم بيمه درماني داشته باشه .

so we call it a relational universe.
همه چیز اینجا مربوط به این شبکه است.

meanwhile , we cant pay you any benefits .
در واقع ، ما نميتونيم . پولي بهت بديم .

being a military supplier has benefits,
اونهااز تهيه مايحتاج نظاميان سود ميبرند

therefore remind, if the reminder benefits,
اگر پند دادنت سود كند، پند ده.

in "introduction to statistical relational learning".
in "introduction to statistical relational learning".

this last view of cosmology is called the relational view.
آخرین دیدگاهی که در کیهان شناسی وجود دارد را دیدگاه نسبتی می نامند.

the primary unit of data in the relational data model is the data item.
واحد اصلی داده ها در مدل داده رابطه ای، قلم دوم از اقلام داده ها است.

so in a relational universe we must have processes of self-organization.
پس در یک دنیای نسبی ما باید فرایند های خود مرتب سازی داشته باشیم.

and in a relational universe the only possible explanation was, somehow it made itself.
و در یک دنیای نسبی تنها جواب این است که این چیز به شکلی خودش را ساخته است.

i've got parent-child relational problems, which i blame my parents for.
من مشکل ارتباط والدین- فرزند دارم، که تقصیر پدر و مادرمه.

codd introduced the term in his seminal paper "a relational model of data for large shared data banks".
او اصطلاح خود را در مقاله «یک مدل رابطه‌ای از داده برای بانک‌های داده اشتراکی بزرگ» معرفی کرد.

1.1.1.2 benefit of e commerce
1.1.1.2 مزیت تجارت الکترونیکی