Je was op zoek naar: then as a way of , thank you (Engels - Perzisch)

and give him this as a thank you .
و اينو براي تشکر بهش بده .

as a way of apology.
به عنوان عذرخواهي

a way of life.
يه روش براي زندگيه

they hired me as a way of getting to you , didnt they .
اونها منو استخدام کردن تا تو را گير بندازن . مگه نه .

my way of saying thank you for all you've done for me.
اين روش منه براي اينکه بابت کارهايي که برام انجام دادين، تشکر کنم

will serve as a passage way of plenary indulgence .
به عنوان گذرگاه عفو غير مشروط خواهد بود .

then as a sister , let me wish you happiness in your marriage .
به عنوان يک خواهر اجازه بده برات آرزوي خوشبختي کنم .

it was a way of locating myself.
روشی بود برای پیدا کردن خودم.

and youd have a way of doing that well, .
و تو راهي براي اين کار داري خب .

here's a way of transporting water.
اين راهي براي انتقال آب است.

it was a way of keeping my head attached.
روشی بود برای وصل نگه داشتن سرم به بدنم.

and a way of seeing the beauty in others .
که در همه فقط زیبایی هاشون را میدید .

describes a way of sorting for a given field.
راه مرتب‌سازی حوزۀ داده‌شده را توصیف می‌کند.

patchouli was not just a fragrance , it was a way of life .
نعناع فقط يک بوي خوش نداشت يک راهي به زندگي كردن داشت .

it's a way of getting their head to meetings.
راهیه برای رساندن کله شان به جلسات.

dusty , these women , they have a way of getting into our head .
داستي ، اينجور زنا يک راه و روشهاي دارند که ميتونن تو مخ ما ، جا وا کنن .

as a way to encourage my friends to do spoken word with me.
این راهی بود که دوستانم را ترغیب به دکلمه خوانی کنم

a calendar is a way of making sure that across the year you will bump into certain very important ideas.
یک نقویم راهی است برای حصول اطمینان ازاینکه، با ایده های معین و مهمی در طول سال برخورد کنیم. یک نقویم راهی است برای حصول اطمینان ازاینکه، با ایده های معین و مهمی در طول سال برخورد کنیم.

and so we had to develop a way of trying to do this more rapidly.
و بنابراین ما باید راهی را برای انجام سریعتر این کار، توسعه می‌دادیم.

and approach not fornication; surely it is an indecency, and evil as a way.
و (با انجام عوامل و انگیزه‌های زنا) به زنا نزدیک نشوید که زنا گناه بسیار زشت و بدترین راه و شیوه است. [[«لا تَقْرَبُوا الزِّنَا»: زنا نکنید. به عوامل قرب زنا و مقدّمات آن از قبیل: چشم‌چرانی، بی‌حجابی، خلوت با اجنبی، رفتن به کانونهای فساد، نگاه به کتابها و فیلمهای آلوده ... نزدیک نشوید. «فَاحِشَةً»: گناه زشت و کاملاً آشکار (نگا: آل‌عمران / 135، نساء / 19 و 22 و 25، اعراف / 28).]]