Je was op zoek naar: two times in a row (Engels - Perzisch)

18 times in a row .
با 18ستاره پشت سر هم .

so two times devour .
پس دوبار میبلعمش .

i would repeat this process eight times in a row.
من این فرآیند را 8 مرتبه تکرار کردم.

and cushions set in a row,
و [دیگر از نعمت هایش] بالش هایی پهلوی هم چیده [برای تکیه زدن بهشتی ها] ست

deal a row
گرفتن یک کارت

she wakes up two nights in a row screaming.
. اون دوشبه که با جيغ از خواب مي پره

for two days in a row, i woke up at 3 am.
دو روز متوالی است که ساعت سه صبح از خواب بیدار می‌شوم.

you lost 10 in a row . shoot .
تو ده بار باختي . يالا بزن .

five-in-a-row board game
بازی تخته پنج در یک سطرname

same argument third time in a row.
. اين سومين باره که سر يه موضوع درگير ميشه

and this makes five years in a row .
و اين 5 ام سال پياپي بود كه .

hide a row from this
مخفی کردن یک سطر از نما

in a place with many trees in a row .
جايي با درختهاي فراوان .

employee of the month for 17 months in a row .
كارمند نمونه ي ماه براي 17 ماه پي در پي .

change the height of a row
تغییر ارتفاع یک سطر

egypt has won the african cup seven times, and a record-making three times in a row.
کلیساهاس افتتاح شده آفریقایی رشد عمده‌ای را در قرون بیستم و بیست و یکم تجربه کرده‌اند.

when he does , were on him . lets have our ducks in a row .
وقتي اومد ، اونو ميگيريم . دوربينها تو يک رديف بايستن .

if i wanted you to give me three wrong answers in a row
اگه ميخواستم شما به سه سئوال من پشت سر هم جواب نادرست بديد

she sure is picking them tonight . she won eight bets in a row .
امشب را شانسه و هي داره ميبره .

and then you can see, eventually, they were able to get 10 in a row.
و حالا می تونید ببینید که در نهایت تونستند ۱۰ تا را پشت سر هم درست جواب بدهند.