Je was op zoek naar: concurrence (Frans - Perzisch)

la concurrence.
خيلي رقابتيه.

la concurrence ?
يه کشور خارجي رو؟

avec la concurrence...
این دوره زمونه همش شده رقابت.

de la concurrence ?
رقابت

moins de concurrence.
چشم و هم چشمي کمتر

je surveille la concurrence.
بيشتر شبيه جمع کردن اطلاعات بوده.

c'est notre concurrence ?
دارم با کسي رقابت مي کنم ؟

tu veux écraser ta concurrence ?
میخوای تو مسابقه‌ی‌ زندگیت پیروز باشی؟

nous ne sommes pas en concurrence.
ما توی رقابت نیستیم.

..sinon la concurrence sera très rude.
وگرنه رقابت خيلي سخت ميشد

j'accepte volontier la concurrence.
من به تمام مبارزه طلبان خوش آمد مي گم

il a une clause de non concurrence
. اونم منع شرکت در دادگاه داره

et il ne supportait pas la concurrence.
درخت خيلي عجيبيه

et si on allait voir la concurrence ?
چي ميگي اگه ما بريم و رقابت رو چک کنيم؟

ce n'est pas une vraie concurrence.
نه. خيلي هم رقابتي نيست. هست؟

dépêchez-vous, vous avez de la concurrence.
اما بهتره عجله کني يه سري رقيب داري من برادراي مارکوسم اجاره کردم

mon vieux, tu as une sacrée concurrence.
هي مرد. تو يه رقابت واقعي داري

concurrence entre les deux hémisphères du cerveau.
دو نيم‌كره مغزم آيا دارد رقابت مىكند؟ -بله

elle fait pas concurrence à la forêt amazonienne !
دخترهم متاهل هست ولي جنگل درست نميکنه.

bakhram, si j'allais chez la concurrence ?
بهرام ماودوويچ چي ميشه اگر رقابتت با من به خارج کشيده بشه ؟