Je was op zoek naar: افزار (Perzisch - Engels)

افزار .
finding .

نرم افزار
software

بي افزار .
freehand .

نرم افزار مخرب
malware

سخت افزار نيست..
it's not hardware.

..نرم افزار نيست..
it's not software.

نرم افزار کامپيوتري .
computer software .

پیش بینی نقص نرم افزار
anticipation of software defects

با نرم افزار سيستم شما .
with your systems software .

خُب سیستم سخت افزار باز چیه؟
so what is open hardware?

بذاريدش روي نرم افزار شناسايي صدا
run it through voice recognition.

چي وارد ميكني نرم افزار كامپيوتر .
what do you import computer software .

تجزیه و تحلیل رفتار نرم افزار
behavioral analysis of the application

اساسا، سخت افزار باز یک پروانه است.
essentially, open hardware is a license.

ما از نرم افزار چهره نگاري هم کمک گرفتيم
we've tried running facial recognition software.

جنگ افزار زئوس يک ماه پيش کامل شده حمله نميکنيم .
zeus was completed a month ago .

داريم از نرم افزار تشخيص هويت استفاده ميکنيم
so far no matches.

پس اون چه کار ميکنهاون يک مغازه سخت افزار داره .
so what does he do he owns a hardware store .

جنگ افزار جديد و قشنگيه . درسته شان پيغام بله .
nice new weapon . right , sean signal yes .

بازی کردن: سخت افزار مغز ما براي بازی ساخته شده است.
play: our brains are hardwired for play.