Je was op zoek naar: توله (Perzisch - Engels)

توله .
cub .

توله دار .
huntsman .

توله حيوانات .
chit .

آمریکا/ توله
america/ thule

سلام ، توله سگ .
hi , pup .

اوه يک توله سگ .
oh , a puppy .

الیزابت: توله سگ!
elizabeth: bitch!

توله خرس غار را ترک کرده .
bear cub . left cave .

او مثل یه توله ببر بزرگ شده
he's been raising a tiger's cub.

براي اينکه بوي توله سگ ميدي .
because you smell like puppy pee .

اه دوتا توله سگ که کلاه پوشيدن .
oh , two puppies wearing hats .

بهش نگاه کن . اون توله ي دختر توئه .
look at her . shes the whelp of your daughter .

امي ، يک توله سگ اينجاست هنريش .
amy , theres a puppy heinrich .

او توله سگي را نوازش كرد ، آن مرد .
if she petted a puppy , it died .

اون همه جا مثل یه توله سگ دنبالت میاد.‏
he follows you around like a puppy.

اسبها را دیوانه میکرد توله سگهامون را کشت .
made the horses crazy , killed our puppies , .

مثل يك توله خرسه كه خار رفته توي پنجه‌ش و عصبانيه .
spoiled cub with a spike in its paw . riven with resentment .

بعضي از سگها مثلا هرزه در ميان و توله هاشون هم همون جور ميشن .
lf somethings wrong with the bitch , then somethings wrong with the pup .

اي توله حرومزاده ، اگر من به جاي تو در آن لباس غرق شپش بودم .
you scabby bastard , if i were in your lousy rags .

سگ‌های ولگرد می‌توانند نوزادانی را بزایند که هر توله سگ پدر متفاوتی دارد.
stray dogs can produce litters in which every puppy has a different sire.