Je was op zoek naar: شارژ ایرانسل (Perzisch - Engels)

ایرانسل
mtn irancell

شارژ
charged

شارژ 200 .
charge to 200 .

شارژ روي 200 .
charged to 200 .

شارژ ؟ - . شارژ -
charged? we're charged.

باتری قابل شارژ
storage battery

شارژ را به 300 برسون .
charging , three hundred .

اي‌ام‌پي‌ ، شارژ و آماده .
emp armed .

تو به من گفتي روحيه شارژ کن .
are you calling me a layup .

به طور کاملا بی سیم شارژ خواهد شد.
you're looking at a cellphone powered completely wirelessly.

شارژ اوليه ميتونه به مدارش آسيب برسونه .
the charge mustve damaged her boards .

استراحت نمی‌کنی، باتری‌ات رو شارژ نمی‌کنی.
you don't reset, or recharge your battery every time.

بوسیلهء ماده بیگانه از بار منفی شارژ شده است . ‏ .
to be negatively charged exotic matter .

ببين ديويد فکر ميکنم که چند ثانيه ديگه شارژ موبايلم تموم ميشه .
look , david , i think this phones gonna die on me any second .

.دستگاه رو شارژ کنيد، با قدرت 200 شروع مي کنيم -
charge the paddles. we'll start at 200.

این به کنترل کننده شارژ نیاز دارد تا به پنل خورشیدی و باتری متصل شود.
this requires a charge controller to be connected to the solar panel and battery.

این با شارژ کردن کارمندان کمپانی انجام‌شده‌است که به آنها کنترل بزرگتر را روی عملیاتشان می‌دهد.
this is achieved by charging personnel from the company to give them greater control over their operations.

پنل خورشیدی به باتری متصل شده است و تنظیم مجدد شبکه برای شارژ باتری مورد استفاده قرار می گیرد.
the solar panel is connected to the battery and off grid setup will be used to charge the battery.

او پیشاپیش پنج تا برای دیدن راهبهٔ کلوچه‌ای شارژ می‌کرد تا زمانیکه دستور توقف از سوی وکیل مادر ترازا دریافت کرد.
he charged five bucks a head to come see the nun bun till he got a cease-and-desist from mother teresa's lawyer.

اما مانند هر طول طولانی سیم شارژ، آن را نیز سهوا" به یک آنتن تبدیل شد.
but like any long length of charged wire, it also inadvertently became an antenna.