Je was op zoek naar: قلبم با تو کامل میشه (Perzisch - Engels)

با تو .
with you .

اون با تو .
hes with you .

با تو ، نه
not with you.

با تو برمیگردم
i'll go back inside with you

البته با تو .
of course you do .

با تو هستم جانگ!
let me you, jang!

ديگه با تو نميام
i won't go with you any more.

. قلبم با شنيدن صداي تو به تپش مي افته
'my heart skips beats at the sound of your voice.

ريچل، با تو کار دارن
uh, rach, it's for you.

من با تو موافق هستم
i agree with you,

آهاي با تو صحبت ميکنم .
hey im talking to you .

قلبم با توست ، برادر دله .
my heart walks with you , brother dleh .

او با تو زندگي ميكرد .
shes been living with you .

وقتي اونها را پيدا كردم كارم با تو تمام ميشه .
when i once theyve found,are you free. .

و با تو در کنارش احتمالا پادشاه خوبي ميشه .
with you by his side maybe a good king .

خواهرت فکرمي کنه که تشخيص اوليه تو کامل نبوده .
she feels your initial diagnosis was incomplete .

ماه تا سه روز کامل ميشه .
the moon will be full in three days .

چه زماني ديد چشمش کامل ميشه .
when will she have perfect eyesight then .

، من نميدونم کي اون کامل ميشه
i don't know when it'll be completed,

ماه تا سه روز ديگه کامل ميشه . ‏ .
the moon will be full in three days .