Je was op zoek naar: هيجان زده (Perzisch - Engels)

هيجان زده شدم .
im excited .

بايد هيجان زده باشي
you must be excited.

خيلي هيجان زده بودم .
i was so excited. .

هيجان زده شدي . آره .
are you excited yeah .

اون خيلي هيجان زده بود
to hop on that chopper and get the hell out of here.

خوبزياد هيجان زده نشو .
well , dont get too excited .

اما شما خيلي هيجان زده اي
but you're excited too much.

. همه هيجان زده و عصبي هستن
everybody's way tense.

خيلي هيجان زده ام . ممنونم .
im so excited . thanks .

آقاي دبيرستاني ، هيجان زده اي .
senior prom do you have the fever .

من هنوز هيجان زده ودست پاچه ام
i still feel flushed and my arms and legs are embarrassed!

ادي من واقعا هيجان زده شدم .
eddie . i got all worked up .

خيلي هيجان زده هستيد پرنسس!
you're too excited, princess!

من هيجان زده ام ، شما چطور ، آ .
im excited , i am . are you , eh .

جمعيت داره هيجان زده ميشه دانک کن .
and the crowd is going wild dunk .

هيجان زده نشو و به حرف من گوش کن
don't get worked up, and listen to me.

مادرش خيلي هيجان زده شد و دختره .
her mother was astonished . and the girl .

اين سه تا رو ببين، چقدر هيجان زده اند
look at you three, all excited.

يالا ، ميدونم که خيلي هيجان زده هستين .
come on . oh , yes , youre so excited , i know .

بله، و ما خيلي هم هيجان زده ايم!‏
and we're very excited about it.