Je was op zoek naar: گرايانه (Perzisch - Portugees)

اون بايد يکم واقع گرايانه تر باشه
devia ser menos realista.

فقط دارم واقع گرايانه صحبت ميکنم.
estou apenas a dizer a realidade.

اين اندام مصنوعي خيلي واقع گرايانه بنظر مياد.
É uma prótese bastante real.

من فقط دارم سعي ميکنم واقع گرايانه به قضيه نگاه کنم.
estou apenas a tentar ser realista.

چطور ميخواي اين خشونت واقع گرايانه رو نشون ما بدي؟
como é que nos vais mostrar essa violência realística

ما بهتون درباره پيام جامع گرايانه ملي و صلح و اتحاد گفتيم
ensinámos-lhe a mensagem do partido nacional sobre a paz e a união.

بايد ديدت رو روي يه چيز واقع گرايانه تري متمرکز کني، متوجهي؟
só tens de ser mais realista, percebes?

اما فکر مي کنم که واقع گرايانه باشه که تا حد ممکن روند اين دادگاه ها رو سريعتر کنيم
creio que seria mais prático acelerá-los tanto quanto possível.

نه. اشکال نداره اگه مي خواي که يه لخت گرا باشي کاراي لخت گرايانه ات رو انجام بده
não, tudo bem em quereres ser nudista.

شنيديد آهنگ جاني کالهون رو "با عنوان " ملاقات با ميا جني در لباس شنا کار بعدي جاني ، يک آلبوم دکلمه اي برگرفته از اعتقادات راست گرايانه سياسي او بود
ide em paz. a porta está fechada com o frio, e é a única saída!

"بابی" تبعات سبک زندگیِ همجنس گرایانه رو می دونست
o bobby sabia das repercussões de manter um estilo de vida homossexual.