Você procurou por: volstrekt (Holandês - Persa)

volstrekt ongehoord.
به هيچ عنوان

- en volstrekt overbodig.
و کاملاً غیر ضروری

dat is volstrekt onaanvaardbaar.
اين کار اصلاً قابل قبول نيست

totaal, volstrekt onmogelijk.
محاله ... .

- dat is volstrekt overbodig.
تشخیص تهدید خیلی هم عالیه.

haar echo is volstrekt normaal.
وضعيت اکو قلب اون نرمال هست

arme derek. volstrekt onschuldig.
منظورم اينه که درک بدبخت کاملا بي گناه بود و در عين حال پسر خوبي بود

geweldig, beth, maar volstrekt nutteloos.
واقعا عاليه،بت،ولي بيفايده است. نه،نگاه کن.چي ميبيني؟

volstrekt niet, maar gij eert den wees niet.
این چنین نیست که می پندارید، بلکه [زبونی، خواری و دور شدن شما از رحمت خدا برای این است که] یتیم را گرامی نمی دارید

maar ik ben bang dat het volstrekt onmogelijk.
ولي متاسفانه غير ممکنه.

die nummers zijn waardeloos. volstrekt waardeloos.
اون اعداد بي معني هستن کاملا بي معني هستن.

volstrekt wetenschappelijk, laboratorium condities, letterlijk.
کاملا علمي بود، شرايط به معني واقعي کلمه آزمايشگاهي بود.

volstrekt niet. zij vreezen het volgende leven niet.
این چنین نیست [که علت فرارشان از دین برای دریافت نکردن نامه باشد] بلکه [فرارشان برای این است که] از آخرت نمی ترسند؛

volstrekt niet. waarlijk, dit is eene toereikende waarschuwing;
چنان نیست (که آنها می‌گویند)! این (قرآن) بی‌گمان یادواره‌ای است.

nogmaals, volstrekt niet: hiernamaals zult gij uwe dwaasheid kennen.
باز هم این چنین نیست، به زودی آگاه خواهید شد.

(gij zult uwen tijd) volstrekt niet (aldus gebruiken); hiernamaals zult gij uwe dwaasheid kennen.
هرگز (نه چنان است)! در آینده [:برزخ] خواهید دانست.