You searched for: an exclamation escaped from his lips (Engelska - Persiska)

he has escaped from azkaban .
اون از آزکابان فرار کرده .

natasha escaped from moscow , .
ناتاشا از اوباش هي مسكو ه .

maybe it escaped from the zoo.
شايد از باغ وحش فرار کرده

the day jones escaped from prison.
يعني روزي که جونز از زندان فرار کرد

when they escaped from the buyeo palace.
وقتي که از قصر بو يه او فرار کردند

anything on how he escaped from prison?
در مورد اينکه چه جوري از زندان فرار کرده

a prisoner escaped from there sometime . who .
يه زنداني 1 بار از اونجا فرار کرد کي .

and from his power , .
و از قدرت او .

and from his wife and sons.
و از همسر و فرزندانش. [[«صَاحِبَة»: زن. همسر. «بَنِیهِ»: پسرانش. در اینجا مراد فرزندانی است، که در دنیا انسان جان و مال را فدای ایشان می‌کند.]]

are we supposed to believe that she escaped from him?
ما بايد باور کنيم که از دست اون فرار کرده ؟

lady so seo no helped me when i escaped from buyeo,
وقتي از بويه يو فرار كردم بانو سوسيونو به من كمك كرد

according to this new report , some girl escaped from the devil .
بر اساس گزارشات جديد بعضي از قربانيها از دستش در رفتن .

and because apart from his mouth,
اون کاملا بی آزاره.‏

because he escaped from jail . he is the killer they call the hangman .
چون از زندان فرار کرده . او قاتليه که بهش ميگن دژخيم .

michael he pressed her hand to his lips .
با دست هايت لب هايش را فشردي .

he escaped from a concentration camp . the nazis have chased him all over europe .
اون از يک اردوگاه کار فرار کرده نازيها در تمام اروپا دنبالش هستند .

he looked at liam , licked his lips and said: .
:اون به ليام نگاه کرد بعد لباشو غنچه کرد و گفتش که .

he and his family narrowly escaped from being killed by the sikhs in one of the trains heading to pakistan.
محبوب الحق سپس به امریکا رفت و دکترایش را از دانشگاه ییل گرفت و بعد برای دوره پسادکترا به هاروارد رفت.

in 1648, he escaped from the palace, aided by joseph bampfield, and from there he went to the hague in disguise.
همچنین شکاف ایجاد شده بین پادشاه و محافظه‌کاران آنگلیکایی که پیشتر متحد او بودند در ۱۶۸۶ به اوج خود رسید.

so he escaped from thence, fearing, vigilant. he said: my lord! deliver me from the wrongdoing folk.
آنگاه [موسی‌] از آنجا ترسان و نگران بیرون شد و گفت پروردگارا مرا از قوم ستمکار نجات بده‌