You searched for: moaning (Engelska - Persiska)

moaning myrtle .
ميرتل گريا .

why moaning myrtle .
چرا ميرتل گريان .

now give me some moaning .
حالا ، گريه و زاري كنيد .

im sick of your moaning why cant .
بابا پدرمو در آوردي با اين ادا بازيهات چرا نتونم .

whos moaning myrtle im moaning myrtle .
ميرتل گريان ديگه كيه من ميرتل گريانم .

moaning , huggin his nuts til the ambulance come .
، تنها بود و بيضه هايش را محکم گرفته بود . تا آمبولانس برسه .

looks like moaning myrtles flooded the bathroom .
مثل اينكه ميرتل گريان توي دستشويي سيل راه انداخته .

i heard you moaning , amy . i was crying , stacy .
من صداي ناله هاي تورو شنيدم ، امي . من داشتم گريه ميکردم ، استيسي .

oh yes...the rascal in the west dungeon has been moaning quite a bit
ناله اون عوضي در سياه چال در آمده

when they shall be cast therein, they shall hear a loud moaning of it as it heaves,
هر زمان که به دوزخ انداخته شوند، تنوره می‌زند و غُرّشی از آن می‌شنوند. [[«شَهِیقاً»: صدای وحشتناک. فریاد هراس انگیز. غُرِّش. «تَفُورُ»: تنوره می‌زند. فوران می‌کند. به غلیان در می‌آید.]]

as for the wretched, they shall be in the fire, wherein there shall be for them moaning and sighing, therein dwelling forever,
اما اهل شقاوت همه در آتش دوزخند در حالی که سخت آه و ناله حسرت و عربده می‌کشند.

as they went from the first building to the second, each of them passed a man who was bent over and moaning, clearly in need. the question is: did they stop to help?
هنگاميكه از ساختمانِ اولی بسوی ساختمانِ دومی میرفتند، هر کدام از آنها از کنارِ شخصی، کمر خم و ناله وار، و ظاهراً محتاج، رد شدند. سؤال اینجاست: آیا آنها توقف کردند که کمک کنند؟

complete agreement with you. recently, some decisions have made the horse laugh. in fact, the judges were just eating sandwiches, and i doubt they saw the fight at alloften do not have the logic and understanding of the events of the day) during a day and night, i spend 20 hours grumbling, moaning and protesting the situation, and finally arousing the pity of others towards themselves.
به عنوان یک ایرانی ... (اغراق نیست اگر بگوییم که آنها اغلب منطق و درک درستی از وقایع روز ندارند) در طول یک شبانه روز ، من 20 ساعت را صرف غر زدن ، ناله و اعتراض به اوضاع می کنم و سرانجام ترحم دیگران نسبت به خودشان را برانگیخته است.