You searched for: prudence (Franska - Persiska)

prudence.
اگه با هم بریم اونا متوجه می شن . اول تو برو

prudence !
! مراقب باشين

- prudence.
-مستخدم .

- "prudence" ?
[/l] ملاحضه کنيد يه خورده

prudence, gouverneur.
مراقب باشيد ، فرماندار

c'est prudence.
تو رو خدا ، مكس

"chère prudence"
عزيزم، پرودنس

approcher avec prudence.
بايد با احتياط بهش نزديک شد

- on vend avec prudence.
-با احتياط ميفروشيم.

- il pourrait, prudence.
-ممکنه، پس مواظب باشين

- et la prudence, case ?
-پس ايمني چي شد ، کيس؟

tu prônes la prudence.
پس تو ميخواي درجه‌ي احتياطُ بالا ببري.

au diable la prudence !
احتياط لازم نکرده!

toi ? conseillant la prudence ?
باتياتوس چه کيرهايي رو حاضر بود بخوره !

faites preuve de prudence.
احتياط كنيد - بله، قربان -

donc, il peut dire à prudence:
قبل از هر چيز اون قادره به پرودنس بگه

aucun (utiliser avec prudence)
& هیچ‌کدام) با احتیاط استفاده کنید( ‌

il faut le manier avec prudence.
تو بايد مراقبشون باشي

- je sais. - prudence me manque.
مي دونم من پرودنس رو ازدست دادم

il faut faire preuve de prudence.
مثل اينکه خيلي دقت مي کني