You searched for: مجموع سفارشات: (Persiska - Engelska)

مجموع:
total:

مجموع
sum

مجموع .
aggregate .

مجموع کل
grand total

مجموع آراء .
ballot .

حداکثر مجموع
network fee

در مجموع نه .
oh , totally . totally .

در مجموع موافقم .
i agree totally .

مجموع همۀ فقره‌های دادهmean
sum of all data items

در مجموع موفقیت آمیز بود.
and it was successful overall.

مجموع همۀ فقره‌های دادۀ مجذور
sum of all data items squared

تو حالت چطوره، در مجموع؟
how are you feeling, by the way?

در مجموع استاد شین زیردست اوست
prof. shin is totally under him

خيلي زياد تر از چي در مجموع بهتر .
a lot better than what all the way better .

% 1 امتیاز: مجموع امتیاز برای این سطح
%1 points: total score for this level

ایجاد مجموع بردار از دو بردار.
construct the vector sum of two vectors.

در مجموع، ديوانه و اعصاب خردکن
left to right, insane and irritating.

چرامگه ، نميتونم در مجموع بهتر بشناسمت .
why , l couldnt get to know you all the way better .

پس در مجموع ميتونم هميشه . ازش جلو باشم .
i can generally stay ahead of him .

"اما ارسال سفارشات به خارج کار ساده‌ای نیست.
but sending out the orders is not an easy task.