You searched for: من مخفیانه تماس گرفتم (Persiska - Engelska)

من تماس گرفتم ببينمت که .
um , i was calling .

من به اعضاي ليست تماس گرفتم .
i have called the list .

با ليست تماس گرفتم .
i have called the list .

من بخاطرت با چندتا تماس گرفتم
i made a few calls for you.

من براي گزارش يک مرگ تماس گرفتم .
im calling to report a death .

باهاس تماس بگير تماس گرفتم .
i just called her . call her again .

به هر حال ، من فقط تماس گرفتم ببينم خوبي .
anyway , i was just calling to make sure youre okay .

حالا من این را دیدم و با اکونومیست تماس گرفتم.
now i looked at this and i called up the economist.

ببخشيد كه اينطوري تماس گرفتم .
im sorry to call you like this .

....بعدش تماس گرفتم ولي جوابي ندادي
then i called, but there was no answer,

من مخفیانه به دنبال دخترم میگردم
i'm covertly looking for my daughter

با پايين تماس گرفتم و يک پيغام .
so i called down and , and had a , uh , .

، با هتل تماس گرفتم . مادرتون خوابه .
i called the hotel , your mothers sleeping .

من بالاخره با اندي تماس گرفتم . وقتي تا دو ماه هيچ خبري از تو نشد
i finally called andy when i hadn't heard from you in over two months.

ما بيست دقيقه فيلم داشتيم خوب ، من با باب تماس گرفتم و گفتم .
there were 20 minutes of material . and i turned to bob and i said: .

با تمام مردم شهر تماس گرفتم دنبال تو مي‌گشتم .
lve been calling people all over the city , looking for you .

تماس گرفتم و تقاضاي پرستاري كردم كه اسپانيايي بلد باشه
i called down and requested a spanish-speaking nurse.

آقاي کالوين ، با حراست تماس گرفتم . اونا توي راهن .
mister colvin , i called security and theyre on their way .

خوبه به محض اينکه خبر خونه را شنيدم با ناشرت تماس گرفتم .
good . i called your agent when i heard about the house .

من با فرانك تماس گرفتم و بهش گفتم تو بعد از اينكه ديل را كشتي سارا را هم به قتل رسوندي .
i called frank and told him you murdered sara after you killed dale .